الگوهای مخرب در زندگی زناشویی و راهکارهای آنها
برخی از رفتارهای اشتباه و الگوهای مخرب بیشترین فشارهای روانی را در روابط زناشویی زوجین ایجاد میکنند و منجر به مشکلات و اختلافات بزرگتر در زندگی میشود.
به گزارش دیده بان سلامتی و به نقل از ایرنا؛ در زندگی مشترک زوجین زمانی که در روابط خود به مشکل بر میخورند بدون اینکه از یک راه منطقی وارد عمل شوند تا درصدد رفع آن برآیند سعی میکنند از راههای غیر مستقیم برای برطرف کردن این مشکلات اقدام کنند در صورتی که شاید همین راه حلهای غیرمستقیم و هیجان مدار نه تنها کمکی به بهبود رابطه آنها نکند بلکه باعث میشود حتی شکافهای عمیق دیگری نیز در رابطه ایجاد شود بنابراین باید بدانید برای ترمیم و بازسازی یک رابطه در زندگیتان مستلزم هوشمندی بالایی از طرف هر دو شخص هستید.
پیرو همین موضوع چند مورد از الگوهای رفتاری مخربی که در زندگی تاثیر به سزایی دارد در اختیار شما قرار میگیرد تا با کنار گذاشتن آنها و البته انتخاب راهی درست و صحیح یک زندگی و رابطه سالم پیش بگیرید.
الگوهای ارتباطی مخرب که بیشترین فشار های روانی را در روابط زناشویی ایجاد می کند به شرح زیر است:
کناره گیری و سلطه پذیری
گاهی مواقع در گذر زمان بسیاری از زن و شوهرها ارتباطات و گفت و گوهای خود را به سمت محدود و مختصر سوق میدهند و کلمات بسیار کوتاهی و البته در حد نیاز همچون “چیزی نیاز داری؟” و “چطوری” در گفت و گوهای خود استفاده میکنند افراد کناره گیر و سلطه پذیر مطیع دیگران هستند و زود قهر کرده و به سختی احساسات خود را بروز میدهند اسم این نوع رابطه راه بهتر است قطع رابطه گذاشت چراکه فاصله بسیار زیادی با معنای به تفاهم رسیدن و بیان نیازها دارد.
الگوی کنترل گر
در این الگوی مخرب افراد خیلی زیاد صحبت کرده و طرف مقابلشان را سوال پیچ میکنند و البته با این وجود همیشه میان کلام طرف مقابل خود را قطع کرده و سعی میکنند موضوع صحبت را به بیراهه سوق میدهند.
طرز تفکر صفر و یکی
زمانی که از نظر یکی از زوجین همه رویدادهای زندگی سفید یا سیاه است و هیچ حد وسطی برای این رویدادها قائل نیستند و از طرفی چنانچه در یک موقعیت همه چیز به اندازه ای عالی نباشد آن را اشتباه و بد و البته محکوم به شکست فرد خواهند کرد در این نوع الگو به احتمال خیلی بالا فرد در انتخاب احساس رضایت که قرار است با آن حس خوبی پیدا کند به مشکل بر خواهد خورد.
انتقاد یا دفاعی
در این نوع الگو زن و مرد قادر به پذیرش اشتباهات خود نیستند و هر انتقادی را تکذیب میکنند و هیچ انعطافی در مورد عقاید سرسختانه خود ندارند و مدام در حال سرزنش کردن طرف مقابلشان هستند تنش و عدم توانایی در برقراری ارتباط سالم در این نوع رابطه مشهود است و زوجین همیشه درحال کشمش و جدل هستند.
بزرگ نمایی اتفاقات
زمانی که زن یا مرد همه اتفاقات پیرامون خود را بزرگ و بد تصور کنند باعث میشود تمام نکات مثبت و خوبیها در نظرشان بی ارزش و بی اهمیت جلوه کند.
تعمیم یا نسبت دادن
چنانچه خودتان از آن دسته افرادی هستید که در مواقع ناراحتی و ناامیدی عادت دارید اخم کرده و سگرمههایتان در هم برود همین رفتاری که خودتان دارید را به دیگران تعمیم دهید به عنوان مثال وقتی اخم کسی را دیدید تصور کنید که شاید مشکلی دارد یا ناراحت است در حالی که ممکن است طرف مقابل شما زمانی که فکر میکند اخمو به نظر برسد.
بنابراین این فکر اشتباه را نکنید که همه رفتارهایی که شما انجام میدهید قرار است بقیه هم آنها را با همان معنی انجام دهند.
مقایسه کردن
عامل مهمی که تاثیر بسیار مخربی در یک رابطه دارد به رخ کشیدن خصوصیات دیگری و مقایسه کردن همسر با آن است به نوعی میتوان گفت آسیب زا ترین رفتاری است که در مقالات بسیاری مورد بررسی قرار گرفته است.
دو بعد را میتوان برای مقایسه کردن متصور شد یکی مقایسه همسرمان با فرد دیگری و بعد دیگر مقایسه خودمان با سایر افراد. در هر دو حالت به علت ناکارآمد بودن این رفتار نتیجه مطلوبی را مشاهده نخواهید کرد چرا که بهترین حالت ممکن در ایجاد یک رابطه سالم پذیرفتن بی قید و شرط همسر است.
انکار مسئولیت اعمال و افکار خود
دومین علتی که موجب میگردد زن و شوهر از ارتباط و همزیستی صلح آمیز به دور باشند نپذیرفتن مسئولیت رفتارها و کارهای خودشان است که در این مواقع از جملاتی همچون “تو علت این رفتارهای من هستی یا تو باعث شدی من همچنین رفتاری با تو داشته باشم “مواقعی هم دیده میشود که زوجین از برخوردهای فیزیکی یا کلامی نیز بهره میجویند و حق را به خود داده و مدعی میشوند که “من از این رفتارهای تند بدم میآید ولی تو کاری میکنی که مرا وادار به انجام رفتارهای تند و خشم آلودی میکنی ” اما اگر در زندگی واقع بینانه بیاندیشیم در مییابیم که در یک زندگی مشترک باید مسئولیت کارهای خود را به گردن بگیریم و اگر کار یا رفتار ناشایستی از ما سر زد باید آن را قبول کرده و از توجیه نابجای آن پرهیز کنیم.
اگر در یک زندگی مشترک زن و شوهری راههای ارتباط سازنده و موثر را فرا نگرفته باشند نمیتوانند برای بهبود زندگیشان نیز قدمی بردارند. لذا اداره و مدیریت زندگی از دستشان خارج شده و به انجام رفتارهای ناشایست دست خواهند زد و در این مواقع چون هرکدام از طرفین دیگری را علت این رفتار خواهد دانست لذا مسئولیت کار خود را قبول نخواهند کرد و نپذیرفتن مسئولیت باعث خواهد شد که ارتباط توام با صلح و دوستی ازمیان برود و همچنین روابط زوجین دچار تنش و نابسامانی گردد.
قضاوت عجولانه
ما برای اثبات هرکاری نیاز به مدارک و شواهدی با منبع مورد اطمینان والبته مورد اعتماد داریم اگر همه اتفاقات و رخدادها را بدون داشتن یک سند معتبر مورد تفسیر وارزیابی قرار دهیم آن هم به صورت منفی در واقع در حال تیشه زدن به یک را بطه هستیم.
دو شیوه ی رایج افرادی که دارای چنین خصوصیاتی هستند عبارتست از :
ذهن خوانی: یعنی بدون هیچ اعتباری نزد خود فکر میکنید که طرف مقابل با شما رفتار زننده و ناشایست خواهد داشت یا نسبت به رفتار شما عکس العمل منفی بروز میدهد.
پیش بینی: یعنی خودتان تصور میکنید که همه کارها به بدترین شکل انجام خواهد شد.
مایلس دیوید یک اعتقاد به جا در این مورد دارد که “اگر تو در تمام چیزهایی که من می گویم را درک میکنی ، پس باید من باشی”
درخواست طلبکارانه
زوجین گاهی برای بیان خواستهها و نیازهایشان از لحنی غیر عادی استفاده میکنند با اینکه قصد و نیت زورگویی در کار نیست ولی با لحن دستور و فرمان درخواست خود را بیان میکنند و چون طرف مقابل احساس خوار شدن و ضایع شدن میکند به خواسته همسر گوش نمیدهد و خود را نسبت به آن خواسته سرد و بی تفاوت نشان میدهد در این موقع زوجین نسبت به یکدیگر در موضع خود مقاومت میکنند و این شروع مجادله بین آنها میگردد مواقعی هم هست که با اینکه درخواستهای همسر معقول است ولی چون نحوه ابراز آن آمرانه است زیاده خواهی تلقی میگردد موضوع مهمی که در این جا باید به آن اشاره کرد این است که وقتی در مورد رابطه با فردی سخن میگوییم در واقع به یک “انسان” اشاره می کنیم نه یک کامپیوتر یا وسیله دیگر.
در ذات همه انسانها نیاز به قدرت وجود دارد. در یک رابطه انسانی باید همیشه به این نکته واقف باشیم که هر اندازه که ما خواهان و نیازمند قدرت هستیم طرف مقابل ماهم، این خصوصیات را داراست و اگر ما خواسته خود را آمرانه و با دستور بیان کنیم پس نیاز به قدرت در او خدشه دار خواهد شد و در برابر ارتباط صلح آمیز همانند یک سد عمل خواهد کرد.
بر چسب زدن
این عمل یکی از زشتترین شیوههای تفکری است که یک فرد میتواند در زندگی خود داشته باشد. زمانی که یک حادثه ناگوار برای شما روی میدهد، شما به جای این که بگویید “من اشتباه کردم ” خود را با این جمله نکوهش میکنید که “من یک بازنده واقعی هستم ” اگر به مشکلات زندگی به صورت یا همه یا هیچ بنگرید در واقع شما جزو آن دسته از افردای خواهید شد که شکست را قبول میکنید و هیچ پیشرفتی در انتظار شما نیست.
داوری اخلاقی
وقتی که زن و شوهر اعمال و رفتار و کردار همدیگر را مورد نقد و ارزیابی قرار میدهند و میگویند “این رفتار تو بد است ” یا این افکار تو ناشایست است “در این هنگام زن و شوهر از یاد میبرند که شاید آنچه که بر ای آنها زشت و ناپسند است شاید برای طرف دیگر دوست داشتنی باشد و در اینجاست که باید متذکر شویم زوجین نباید با متر خود به اندازه گیری علاقهها و پسندهای همدیگر بروند و همدیگر را با آنچه خود دوست دارند قضاوت کرده و محک بزنند.
داوری اخلاقی بدین معنی است که شخص معیارهای خودش را بعنوان استاندار یک رفتار درست قرار داده و آنچه که به نظر خودش درست است را از رفتار دیگران انتظار دارد و دوست دارد که دیگران بر طبق نظریات او اعمال و افکارشان را درست کنند.
دو ابزار قدرتمند نیاز است که مانع درگیر شدن شما با سبکهای مخرب میشود این دو ابزار عبارتند از:
۱- گوش دادن
زمانی که ما به شدت درگیر احساسات و افکار خود هستیم قادر به گوش دادن آنچه که طرف مقابل هم میگوید نیستیم. هر موقع با همسرتان به گفتگو نشستید فرصت و اجازه این را به او بدهید که صحبتهایش را به صورت کامل بیان کند و پیش از اینکه پاسخی به او بدهید برداشتی که از صحبت های او کردید را برایش بازگو کنید و از او بخواهید که تایید یا تصحیح کند زمانی که اطمینان حاصل کردید حرف های او را فهمیدهاید حالا نوبت شماست که شروع به حرف زدن بکنید.
۲- بیان صریح احساسات
مستقیمآ و با به کارگیری ضمیر من به بیان احساسات خود پرداخته و با بازگو کردن جملاتی همچون «تو به حرف های من اهمیت نمیدهی» یا «تو مرا ناراحت میکنی» سعی در سرزنش کردن همسرتان نداشته باشید. سعی کنید احساستان را با بکار بردن جملات مستقیمی مانند «من ناراحتم» و… توصیف کنید تا واکنش آشتی جویانه و همدلانه همسرتان را برانگیزانید.
به گزارش وب گاه نمناک، هر گفت وگویی باید طبق رویکرد برنده-برنده باشد که در آن نفع هر دو طرف وجود داشته باشد. مذاکره یکی از ابزارهای مشترکی است که هر شخصی به دلیل حفظ رابطه از سهم خود میگذرد باید بدانید چون این گذشتن از سهم خود به خاطر هدفی خوب و مفید است در همین راستا به جای آن چیزهای خوب دیگری به دست خواهد آورد.